| يک داستان عجيب | |
|
+6JAVAD Charlie bahare amin Honey هومن 10 مشترك |
نويسنده | پيام |
---|
هومن دوست داشتنی تویی جیگر
تعداد پستها : 199 Age : 31 محل زندگي : شیراز Registration date : 2008-04-03
| عنوان: يک داستان عجيب الثلاثاء يونيو 10, 2008 6:23 am | |
| من به شما پیشنهاد میکنم این داستانو تا آخرش بخونید... | |
|
| |
هومن دوست داشتنی تویی جیگر
تعداد پستها : 199 Age : 31 محل زندگي : شیراز Registration date : 2008-04-03
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الثلاثاء يونيو 10, 2008 6:26 am | |
| اتومبيل مردي كه به تنهايي سفر مي كرد در نزديكي صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حركت كرد و به رئيس صومعه گفت : «ماشين من خراب شده. آيا مي توانم شب را اينجا بمانم؟ »
رئيس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت كرد. شب به او شام دادند و حتي ماشين او را تعمير كردند. شب هنگام وقتي مرد مي خواست بخوابد صداي عجيبي شنيد. صداي كه تا قبل از آن هرگز نشنيده بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسيد كه صداي ديشب چه بوده اما آنها به وي گفتند :« ما نمي توانيم اين را به تو بگوييم . چون تو يك راهب نيستي»
مرد با نا اميدي از آنها تشكر كرد و آنجا را ترك كرد.
چند سال بعد ماشين همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد .
راهبان صومعه بازهم وي را به صومعه دعوت كردند ، از وي پذيرايي كردند و ماشينش را تعمير كردند. آن شب بازهم او آن صداي مبهوت كننده عجيب را كه چند سال قبل شنيده بود ، شنيد.
صبح فردا پرسيد كه آن صدا چيست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمي توانيم اين را به تو بگوييم . چون تو يك راهب نيستي»
اين بار مرد گفت «بسيار خوب ، بسيار خوب ، من حاضرم حتي زندگي ام را براي دانستن فدا كنم. اگر تنها راهي كه من مي توانم پاسخ اين سوال را بدانم اين است كه راهب باشم ، من حاضرم . بگوئيد چگونه مي توانم راهب بشوم؟»
راهبان پاسخ دادند « تو بايد به تمام نقاط كره زمين سفر كني و به ما بگويي چه تعدادي برگ گياه روي زمين وجود دارد و همینطور باید تعداد دقيق سنگ هاي روي زمين را به ما بگويي. وقتي توانستي پاسخ اين دو سوال را بدهي تو يك راهب خواهي شد.»
مرد تصميمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد.
مرد گفت :« من به تمام نقاط كرده زمين سفر كردم و عمر خودم را وقف كاري كه از من خواسته بوديد كردم . تعداد برگ هاي گياه دنيا 371,145,236, 284,232 عدد است. و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روي زمين وجود دارد»
راهبان پاسخ دادند :« تبريك مي گوييم . پاسخ هاي تو كاملا صحيح است . اكنون تو يك راهب هستي . ما اكنون مي توانيم منبع آن صدا را به تو نشان بدهيم.»
رئيس راهب هاي صومعه مرد را به سمت يك در چوبي راهنمايي كرد و به مرد گفت : «صدا از پشت آن در بود»
مرد دستگيره در را چرخاند ولي در قفل بود . مرد گفت :« ممكن است كليد اين در را به من بدهيد؟»
راهب ها كليد را به او دادند و او در را باز كرد.
پشت در چوبي يك در سنگي بود . مرد درخواست كرد تا كليد در سنگي را هم به او بدهند.
راهب ها كليد را به او دادند و او در سنگي را هم باز كرد. پشت در سنگي هم دري از ياقوت سرخ قرار داشت. او بازهم درخواست كليد كرد .
پشت آن در نيز در ديگري از جنس ياقوت كبود قرار داشت.
و همينطور پشت هر دري در ديگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، ياقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت.
در نهايت رئيس راهب ها گفت:« اين كليد آخرين در است » . مرد كه از در هاي بي پايان خلاص شده بود قدري تسلي يافت. او قفل در را باز كرد. دستگيره را چرخاند و در را باز كرد . وقتي پشت در را ديد و متوجه شد كه منبع صدا چه بوده است متحير شد. چيزي كه او ديد واقعا شگفت انگيز و باور نكردني بود. . . . . . . .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.....اما من نمي تونم بگم اون چه چيزي پشت در ديد ، چون شما راهب نيستيد ! | |
|
| |
Honey دوست صمیمی خودم شدی عزیز
تعداد پستها : 383 Age : 34 محل زندگي : Never Land Registration date : 2008-02-27
| |
| |
هومن دوست داشتنی تویی جیگر
تعداد پستها : 199 Age : 31 محل زندگي : شیراز Registration date : 2008-04-03
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الثلاثاء يونيو 10, 2008 3:48 pm | |
| آره تو بازی ها یه جورایی راهبم!!! آخه توی استفاده نکردن از Trainer داخل بازی ها تعصب سفت و سختی دارم! دیدی من کم نمیارم | |
|
| |
amin مدیر
تعداد پستها : 626 محل زندگي : يه جای دور Registration date : 2007-07-06
| |
| |
bahare صمیمی تر از قبل
تعداد پستها : 516 Registration date : 2007-07-18
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الجمعة يونيو 13, 2008 3:04 am | |
| وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو من گفتم حالا چی دیده. | |
|
| |
Charlie می دونی دیگه داری می ری تودلا
تعداد پستها : 256 محل زندگي : تهران Registration date : 2008-02-26
| عنوان: رد: يک داستان عجيب السبت يونيو 14, 2008 9:17 am | |
| هي هي هي من از پايين رفتم بالاي صفحه اون نقطه چين ها رو ديدم براي همين فهميدم فقط يه خط خوندم | |
|
| |
Honey دوست صمیمی خودم شدی عزیز
تعداد پستها : 383 Age : 34 محل زندگي : Never Land Registration date : 2008-02-27
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الأحد يونيو 15, 2008 10:09 am | |
| هومن ديدي چارلي دستتو خوند!(شوخي بيد) | |
|
| |
Charlie می دونی دیگه داری می ری تودلا
تعداد پستها : 256 محل زندگي : تهران Registration date : 2008-02-26
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الإثنين يونيو 16, 2008 7:17 am | |
| چرا شوخي؟خب واقعا كلكشو خنثي كردم ديگه | |
|
| |
JAVAD می دونی دیگه داری می ری تودلا
تعداد پستها : 286 محل زندگي : tehroon Registration date : 2008-05-09
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الجمعة يوليو 04, 2008 6:09 am | |
| دست بالاي دست بسيار است آقا هومن | |
|
| |
sims3 دوست خودم شدی!!
تعداد پستها : 139 محل زندگي : mashhad Registration date : 2008-06-09
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الأحد يوليو 20, 2008 9:57 am | |
| حالا هی بزنین توذقش | |
|
| |
Charlie می دونی دیگه داری می ری تودلا
تعداد پستها : 256 محل زندگي : تهران Registration date : 2008-02-26
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الأحد يوليو 20, 2008 11:02 am | |
| سلام بچه ها چند وقت نبودم چه خبر بود؟چرا همه ي دخترا عكس چشم گذاشتن؟ من كي زدم تو ذقش؟من فقط زدم تو ذوقش | |
|
| |
sims3 دوست خودم شدی!!
تعداد پستها : 139 محل زندگي : mashhad Registration date : 2008-06-09
| |
| |
Charlie می دونی دیگه داری می ری تودلا
تعداد پستها : 256 محل زندگي : تهران Registration date : 2008-02-26
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الأربعاء أغسطس 06, 2008 7:59 am | |
| نه ببخشيد اخه تازه اومدم تو رو نديدم.نه كه كوچيكي تو دست و پاي بزرگترا گم شدي نديدمت (خودت بايد بفهمي شوخي بود) | |
|
| |
huggy دوست داشتنی تویی جیگر
تعداد پستها : 197 Age : 32 محل زندگي : tehran .pounak Registration date : 2008-04-05
| عنوان: رد: يک داستان عجيب السبت أغسطس 09, 2008 5:25 pm | |
| مگه فقط خترا عکس چشم میزارن ؟ منم چند وقت پیشا عکس چشم گذاشتم . ولی از تو چشه یه دست امده بود بیرون ! خودمم نمیدونم چشم کی بود که ازش دست امده بود بیرون ! | |
|
| |
sh-z تازه دیدار!!!
تعداد پستها : 1 محل زندگي : esfahan Registration date : 2008-09-15
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الإثنين سبتمبر 15, 2008 5:41 pm | |
| | |
|
| |
هیتمن راستی؟؟
تعداد پستها : 19 محل زندگي : همين جاها Registration date : 2010-01-18
| عنوان: رد: يک داستان عجيب الجمعة يناير 22, 2010 11:27 am | |
| حالا بخندیم یا پولشا بدیم؟؟؟؟!!!!!!!!!(شوخی کردم بابا) | |
|
| |
| يک داستان عجيب | |
|